سلسله دروس ادیان و مذاهب۲

دسته بندی : دروس

سلسله دروس ادیان و مذاهب تحت عنوان: بررسی ریشه‌ها و علت‌های عقاید و مناسک دینی
بخش دوم

دورکهیم گفته است: توتمیسم ابتدایی، نفوذ و تاثیر بسیاری در زندگانی اخلاقی، اجتماعی و دینی جوامع متمدن دارد. انچه در افکار ما می‌گذرد مانند مفاهیم زمان، مکان، افکار عمومی و قوانین فرهنگی، همه را مدیون دین توتم هستیم. دین توتمیسم اساس علم جهان شناسی است، ریشه زندگانی اخلاقی و اجتماعی و قضایی انسان در آیین ابتدایی توتم‌پرستی است. امور ممنوعه یا تابو‌های ابتدایی، پایه و نماینده اشکال اولیه‌ی قوانین اجتماعی و دینی است.(بنیاد دین و جامعه شناسی، دکتر خدایار محبی)

در واقع از نظر علم ادیان، بسیاری از بایدها و نبایدها در ادیان پیشرفته‌ی امروزی برگرفته از تابوهای توتمیسم است که به مرور زمان به شکل حرام و حلال‌های دینی تعریف گردیده‌‌اند. چنانکه بعضی از عقاید فلسفی مانند عقیده‌ی وحدت وجود و اعتقاد به ارواح مجرد‌، از اعتقاد به «مانا» سرچشمه گرفته و پزشکی از جادوگری ابتدایی و ستاره شناسی از ستاره پرستی‌ قدیم و علم شیمی از کیمیاگری ابتدایی بوجود آمده است.

بنابراین طبق علم ادیان، قوانین بر گرفته از دین تومیسم مبنا و ماخذ قوانین و شرایع دینهای امروزی است. گذشته از این خود توتم‌های مورد تقدیس اقوام ابتدایی به شکل‌های مختلف در ادیان امروزی نیز رسوخ کرده و جزیی از عقاید و مناسک آنها در آمده است. از این رو برای آنکه مشخص شود که آن عقاید بر گرفته از توتمیسم کدامند، می‌بایست ذکری گذرا بر توتم‌های مورد تقدیس اقوام ابتدایی بنماییم.

تفکرات توتمی در میان بومیان امریکا و استرالیا که همچنان در میان برخی از قبایل آن کشورها مورد اعتقاد می‌باشد نوعی از توتمیسم مختص به آن قبایل است اما آن عقاید بخاطر دور افتادگی مردمان آن قاره‌ها از تمدن شرقی و اروپایی و آفریقایی تاثیری بر روی عقاید ادیان امروزی نداشته‌اند. از این رو می‌بایست به افکار توتمی اقوامی که در محدوده‌ی ظهور ادیان متکامل وجود داشته‌اند نظری بیندازیم.

از جمله اقوامی که تفکر توتمی در میان آنها بسیار شایع بوده مصریان قدیم‌ هستند که اگر چه افکارشان بر شرک و چند خدایی نهاده شده بود و اغلب خدایان خود را مظهر خورشید می‌دانستند اما در شهر‌های مختلف آن خدایان بر اساس تفکرات توتمی دارای نامها و اشکال گوناگونی بودند. این خدایان که بصورت حیوانات مقدس تصویر شده بودند در جاهای مختلف شکل و نامی خاص خود را داشته‌اند که غالبا تندیسهایی مرکب از تنه‌ای انسان‌گونه و سری حیوانی مجسم گردیده‌اند. مثلا هروس به صورت انسانی که دارای سر شاهین بوده مجسم می‌شده؛ آنوبیس دارای تنی انسان و سری شغال و خدای آمون بصورت قوچ مجسم گردیده‌اند. گذشته از اینها مردم مصر بعضی از حیوانات را مقدس می‌دانستند مانند گربه‌ی ماده، گاو نر، قورباغه، ماده شیر، گرگ، شغال، مرغ ای‌بیس (نوعی لک لک)، عقرب، اسب آبی، افعی، گاو ماده، نهنگ، باز، غاز، بزغاله، سگ، مرغ و شب‌پره که مورد تقدیس و ستایش قرار می گرفتند. حیوان مقدس در نزد مصریان علائمی داشت که آنها را کاهنان می‌شناختند. اگر کسی حیوان مقدس را می‌کشت به قتل می‌رسید.

اما به نظر می‌رسد که در میان اقوام ابتدایی، ایرانیان فدیم و اقوام سومری و بابلی بیشترین تاثیر را بر روی عقاید و افکار ادیان پیشرفته داشته‌اند.

در ایران قدیم و اقوام سومری و بابلی یکی از توتمها گراز بوده که به نوعی مظهر قدرت به شمار می‌رفته است. در شاهنامه‌ی فردوسی در ضمن داستان رستم و سهراب، روی پرچم یکی از سرداران ایرانی تصویر گراز نقش شده و نام خود آن سردار نیز گراز است:

بپرسید از آن زرد پرده سرای // درفشی درخشان به پیشش بپای
درفشی پس پشت پیکر گراز // سرش ماه سیمین و بالا دراز
چنین گفت کو را گراز است نام  // که در جنگ شیران ندارد لگام

در اوستا نیز گراز مورد ستایش و تقدیس قرار گرفته و آن را مظهر فرشته‌ی «ورهرام» شمرده است. «ورهرام اهورا داده برای پنجمین بار در کالبد زیبای گراز دندان‌گیر، دلیر و تیز چنگال گرازی که به یک ضربت هماورد خود را از پا در می‌آورد به جهت شکوه و فری که دارد ظاهر شد» (خرده اوستا، ورهرام یشت، کرده‌ی پنچم). به نظر می‌رسد که به جهت اشتراک این توتم در میان اقوام ایرانی، سومری و بابلی، این توتم به مرور در قوم عبرانی نیز رسوخ کرده و از این جهت در احکام و شرایع عبرانی گراز و خوک از حیوانات حرام گوشت خوانده شده است.

چنانکه در طول بحث عرض خواهم کرد، عبرانیان که بنیانگذار ادیان الهامی هستند و اغلب احکام و شرایع ادیان توحیدی برگرفته از تفکرات و عقاید عبرانیان است، خود تحت تاثیر عقاید و افکار ایرانیان باستان و بابلیان بوده و چنانچه به ریشه عقاید‌ ذکر شده در کتاب عهد عتیق با دقت نظر بیندازیم، آن اندیشه‌ها را بخوبی خواهیم دید که اگر چه ممکن است مبنا و مآخذ خود را از دست داده باشند اما اکثرا بر گرفته از عقاید ایرانی، بابلی و تا حدودی مصری هستند.

از جمله توتمهای ایرانیان باستان، گاو بوده که بسیار مقدس و مظهر قدرت شمرده می‌شده است و مطابق بعضی روایات و داستانهای قدیم ایرانی (چنانکه از روی قرائن و شواهدی که از داستانهای شاهنامه فردوسی بدست می‌آید) گاو در میان ایرانیان قدیم مظهر قدرت و نیرو محسوب می‌شده و بسیار مقدس بوده است. دلال این امر را می‌توان به طور اختصار چنین برشمرد:
اول: داستانهای مربوط به رستم و دودمان و اجداد او در شاهنامه.
دوم: سرستونهای ساختمانهای قدیم ایرانی مانند تخت جمشید، که به شکل سر گاو نیرو مند ساخته شده‌اند.
سوم: حرام بودن کشتن و قربانی کردن گاو در دین زرتشت.
داستان کشته شدن گاو مقدس بدست خدای میترا بسیار معروف است و جنبه‌ی توتم کشی را دارد.

در شاهنامه فردوسی از داستان مربوط به دودمان رستم این استنباط می‌شود که گاو نزد آنها مقدس و توتم بوده است. زیرا در آنجا دیده می‌شود که سلاحهای جنگی رستم و اجداد او، گرز و کلاه‌خود، به شکل سر گاو ذکر شده؛ چنانکه در چند جای شاهنامه سر کرز رستم و اجداد او را بصورت‌های: «گرزه‌ی گاوسر»، «گرزه‌ی گاوپیکر»، «گرزه‌ی گاو روی» و «گاو چهر» ذکر کرده است.

از جمله دلایلی که می‌توان برای توتم بودن گاو در میان ایرانیان قدیم بر شمرد، شاخ‌های کلاه رستم می‌باشد. بر خلاف مشهور که می‌گویند او سر دیو سفید را به جای کلاه بر سر نهاده بود‌، آن کلاهی بوده که دارای شاخ‌های گاو است نه سر دیو افسانه‌ای. اساسا در میان پهلوانان و پادشاهان ایرانی مرسوم بوده است تا بر روی کلاه، حتی تاج پادشاهان شاخ گاو نصب می‌کردند و این امر در تصویر کوروش کبیر که در پاسارگاد حجاری شده نمایان است که روی تاج او دو شاخ گاو می‌باشد. غیر از اینها طبق مندرجات کتاب دانیال در کتاب مقدس، کوروش کبیر به لقب «صاحب دو شاخ» ملقب بوده است.(کتاب دانیال نبی، باب ۸، پاسوق ۲۱) که منظور تاج‌دار بودن کوروش کبیر است. از این رو برخی مفسیرین قرآن کریم نیز داستان «ذوالقرنین» را که در سوره کهف ذکر شده، به کوروش تطبیق داده‌اند زیرا ذوالقرنین به معنی صاحب دو شاخ است.

غیر از مواردی که عرض کردم دلایل دیگری نیز وجود دارد که حاکی از توتم بودن گاو در میان ایرانیان است و از این رو پهلوانان و پادشاهان ایرانی سعی داشتند با ممزوج شدن با توتم مورد اشاره قدرت و تقدس آن توتم را در خود ایجاد کرده و جلب نمایند. همچنین به نظر می‌رسد «کرنا»‌ی مذکور در میان عبرانیان که در کتاب مقدس بدان اشاره شده و برای آن آثار معجزه‌آسایی بیان گردیده و مورد توجه آنان بوده است نیز برگرفته از همین تفکر توتمی گاو در میان ایرانیان باشد. واژه‌ی «کارانه» یا «کارنه» که به معنی شاخ می‌باشد از قدیم در دو مفهوم بکار می‌رفته؛ یکی به معنی بوق و شیپور و دیگری به معنی اصلی خود، یعنی شاخ. این شاخ گاو که در بین بنی‌اسرائیل به عنوان نمادی مذهبی است و «کرنا» خوانده می‌شود به عنوان آلتی موسیقایی که دارای قدرتهای اعجازگونه‌ای می‌باشد مورد استفاده قرار می‌گرفته؛ چنانکه در کتاب یوشع بن نون کرنا بعد از تابوت عهد دارای تقدسی خاص بوده که با نواختن آن در مواقع خاص بنی‌اسرائیل را بدون مشکلی بر دشمنانشان پیروز می‌گردنیده است. امروزه نیز کرنا که قالبا از شاخ گاو ساخته می‌شود یکی از وسایل مستعمل مذهبی در بین یهودیان است که در اعیادی معین آن را می‌نوازند. همچنین به نظر می‌رسد که داستان صوراسرافیل، ملک برپا کننده‌ی قیامت نیز به شکلی بر گرفته از همین کرنای یهودیان باشد.

فهرست