سلسله دروس ادیان و مذاهب

دسته بندی : دروس

سلسله دروس ادیان و مذاهب تحت عنوان: بررسی ریشه‌ها و علت‌های عقاید و مناسک دینی

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع شرک در اذهان بسیاری مترادف با بت‌پرستی است. زیرا چون آیاتی که در قرآن خطابش به مشرکین است منظور مشرکین مکه بوده‌اند، از این رو شرک در ردیف بت و بت‌پرستی قرار گرفته است. همچنین موضوع توحید نیز به همین شکل معنی شده؛ یعنی هر کسی که بت‌پرست نباشد، علی‌الاصول موحد است.

این تعابیر از جهت کلی صحیح است اما از جهت مصداقی درست نیست. مسئله بت‌پرستی و شرک، توحید و یکتاپرستی را می‌توان از دو منظر مورد بحث قرار داد. یکی از منظر علم ادیان و دیگری از منظر کتب مقدس. در اینجا لازم می‌دانم تا به یک نکته اشاره کنم؛ علم ادیان که شاخه‌ای از علوم اجتماعی است نگاهش به ادیان نگاهی الهامی نیست. یعنی علماء ادیان قایل به الهامی بودن ادیان نیستند، بلکه معتقدند که انسان بر اساس نداشتن علم صحیح نسبت به خود و محیط پیرامونش، دارای اندیشه‌های مختلفی شده که آن افکار به مرور زمان و با شناخت علمی انسان، متحول شده و تکمیل گردیده است. از این رو علماء ادیان؛ توحیدی را که حضرت ابراهیم بدان معتقد بوده است را عینا آن توحیدی که پیامبر اسلام آورده است نمی‌دانند؛ در صورتی که علماء مذهبی (روحانیون دینی) قایل به الهامی بودن ادیان بوده و معتقدند که خداوند بوسیله‌ی وحی دستوراتش را به پیامبرانش ابلاغ کرده و آنان نیز آن دستورات را به مردم انتقال داده‌اند. به همین جهت بنده سعی دارم با توجه به هر دو منظر به بحث در مورد این مسئله در حد حوصله و توان مجلس بپردازم.

اول باید توجه داشت که بت یا صنم چه در ادیان ابتدایی و چه در ادیان خرافی کنونی خدا نبودند، بلکه در مقام واسطه‌گری‌ بین انسان و خدا قرار داشتند. در تعاریف، بت به اشیاء یا مجسمه‌هایی گفته می‌شد که دارای شکل مشخصی نبودند مثلا ممکن بود که آن بت تنها یک تکه سنگ یا چوب یا چیز دیگری باشد، در صورتی که صنم دارای شکل و صورتی مشخص بود مانند شکل انسان یا حیوان یا تلفیقی از هر دو. حال چرایی این اندیشه، که انسان به بت‌پرستی کشیده شده است را باید در تحولات و اندیشه‌های انسانهای ابتدایی جستجو کرد.

آنچه که علماء ادیان با تحقیقات خود بدست آورده‌اند حکایت از این دارد که اولین و قدیمی‌ترین افکار دینی، اعتقاد به ارواح و اجانین بوده است که آن را به آنیمیسم تعبیر کرده‌اند. یعنی عقیده به جانگرایی. این اعتقاد جانگرایانه به مرور زمان باعث ایجاد شعبات مختلفی در عقاید دینی شد که برخی از آن افکار را امروزه در ادیان توحیدی نیز مشاهده می‌کنیم. به نظر می‌رسد که آیین آنی‌میسم به نوعی باعث پیدایش بت پرستی شده باشد اما آنچه که از شکل و سیاق آیین بت پرستی بر می‌آید تفکر آنی‌میسم به تنهایی باعث پیدایش بت‌پرستی نبوده است، بلکه تفکرات دیگری چون آیین توتمیسم و فیتشیسم نیز در پیدایش بت‌پرستی بی تاثیر نبوده‌اند.

ابن کلبی در کتاب خود الاصنام، پیدایش بت‌پرستی را به فرزندان آدم نسبت داده است. به این صورت که فرزندان آدم پس از درگذشت او، جسد او را در غاری گذاشته و برای او مناسکی را به جهت گرامیداشت و بزرگداشت او بوجود آورده بودند و این عمل بنی آدم مبناء اولین بت پرستی گردیده است.

این سخن ابن کلبی، بیش از آنکه مبنایی علمی داشته باشد به افسانه بیشتر شبیه است؛ ولی می‌توان از این سخن پی برد که علت آغازین بت‌پرستی همان اعتقاد بوجود ارواح بوده است کما اینکه احترامات به جسد مردگان در ایران باستان و مصر قدیم بر همین تفکرات استوار بوده است.

اما همانگونه که عرض کردم آیین بت‌پرستی صرفا برگرفته از تفکر جانگرایی نشات نمی‌گیرد و تفکرات دیگری نیز در آن دخیل بوده است.
از جمله عقایدی که باعث پیدایش بت و بت‌پرستی گردیده تفکر توتمیسم است. در تاریخ ادیان، توتمیسم یک نوع شیوه‌ی ابتدایی دینی است که در آن هر قبیله و عشیره‌ا‌‌ی، یک حیوان یا گیاه و گاهی موجود بی جانی را منشاء قبیله‌ی خود می‌داند و آن را تقدیس و احترام می‌کند. این اصطلاح توسط دانشمند مردم‌شناس انگلیسی «ج. لانگ- J. Long » در سال ۱۷۹۱ مصطلح شد.

دین توتمیسم در جوامع ابتدایی ایجاد خویشاوندی نسبی می‌کند و قبایل و عشایر بومی را بوسیله نام‌ها و نشان‌های بعضی حیوانات، گیاهان مقدس و برخی از پدیده‌های طبیعی مانند باران، رودخانه و خورشید و … مشخص و محدود می‌کند و افراد قبیله را با هم منسوب و به هم مرتبط می‌گرداند.

توتم‌ها در میان قبایل مختلف ابتدایی، انواع گوناگونی دارند. گاهی از حیوان است مانند: گاو، گوسفند، کانگورو، شترمرغ، عقاب، طوطی، مار، تمساح، سوسمار، شیر، سگ، خوک و …. و از بعضی حشرات و گاهی از گیاهان است مانند: بوته‌های چای، ریواس، اسپند و بعضی درختان مقدس. گاهی هم به ندرت توتم‌های بعضی عشایر، از مظاهر بی‌جان طبیعت است، مانند بعضی صخره‌ها، رودخانه‌ها، خورشید و باران‌های معین.

فرازر-Frazer تعریف جامعی از توتمیسم کرده است و گفته: توتمیسم به معنای وحدت استعاری انسان بدوی است با توتم خویش. و به عنوان طریقه‌ی اجتماعی‌، روابط متقابل موجود میان مردان و زنان پیرو یک توتم و روابط بین گروه‌های توتمی مختلف را در بر می‌گیرد. از این جنبه‌ها دو گونه وظیفه‌ی مشخص نتیجه گرفته می‌شود: وظیفه‌ی اول این است که نباید پیروان یک توتم، توتم خود را بکشند و آن را –چه از گیاه چه از حیوان- بخورند. وظیفه دوم این است که هیچ مردی نباید با زنانی که با او دارای توتم مشترکی هستند ازدواج کرده و رابطه‌ی جنسی برقرار کند.((EncycLoPaedia of Reliyions and Ethics

ظاهرا در توتمیسم ابتدایی هیچگونه عقاید مربوط به مسایل ماوراء طبیعی و لاهوتی و ارواح آزاد غیر مادی که در دین جانگرایی مشاهده می‌شود وجود ندارد؛ بلکه توتمیسم یک نوع مقررات اجتماعی بدوی است که روابط افراد قبیله را نسبت به خود و توتم‌هایشان معین می‌کند. بنابراین توتمیسم یک فلسفه‌ی زندگی ابتدایی است که در درجه اول جنبه‌ی اجتماعی و در درجه دوم جنبه‌ی دینی دارد.

امروزه اگر در برخی از عقاید دینی دقت نماییم ریشه‌هایی از توتمیسم را مشاهده خواهیم کرد. بطور مثال، ایرانیان باستان شیر را توتم خود می دانستند که حافظ سرزمین و کیان پادشاهی است. از این رو، هم کشتن شیر کار ناپسندی به شمار می‌رفت و هم شیر به پادشاه حمله نمی‌کرد و گوشت او به تعبیر امروزی برای شیر حرام بود. همین اندیشه بعد از ورود اسلام به ایران و انتشار تفکرات شیعی، تغییر ماهیت داد و شیر تبدیل به حامی امامان گردید. چنانچه می‌بینیم در برخی روایات که غالبا مجعول هستند یا برگرفته از بعضی متون کتاب مقدس می‌باشند، به این موارد اشاره کرده است؛ مانند داستان در قفس شیر رفتن امام کاظم(ع) و آسیب نرساندن شیرها به ایشان که کاملا کپی برداری شده از داستان دانیال نبی است در کتاب مقدس. و همچنین عقیده بر اینکه گوشت امامان یا سادات برای درندگان حرام گردیده، تماما بر گرفته از همان عقیده توتمیسم ایرانیان قدیم است که به این شکل تغییر ماهیت داده است.

به هر صورت این تفکر توتمیسم چنانکه عرض خواهم کرد با آمیخته شدن با دیگر اندیشه‌ها به مرور تبدیل به بت و سپس به بت‌پرستی گردید. اما همانگونه که در ابتداء عرض کردم این نکته را نباید از نظر دور داشت که قبایل ابتدایی بت‌پرست و همچنین مذاهب بت‌پرست کنونی هیچ‌گاه خود بت را به عنوان خدا نمی‌خواندند بلکه واسطه و شفیع بین خود و خدا قلمداد می‌کردند.

فهرست