در روز چهارشنبه ۲۶ تیر ماه ۱۳۸۷ به مناسبت ولادت با سعادت مولیالموحدین امیرالمؤمنین عـلی عیلهالسلام، آیهالله معصومی تهرانی در ملاقات جمعی از طلاب و روحانیون با ایشان، ضمن تبریک سالروز ولادت امیرالمؤمنین(ع) طی سخنانی فرمودند که«رفتار و منش پیامبر اکرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و ائمه طاهرین(ع) که برگرفته از معارف و مبانی دینی است باید به عنوان الگویی کامل مورد توجه و عمل قشر روحانی قرار داشته باشد تا مردم نیز بدان معارف خود را آراسته کنند». «بیان خصایل پیامبر(ص) و ائمه(ع) کار شایستهای است؛ اما پیشتر باید گوینده، خود بدان خصایل آراسته و عامل باشد تا بتواند مردم را به رعایت موازین دینی و ترک معاصی و منکرات دعوت نماید». ایشان در سخنان خود به دکانداری دین اشاره کرده و تذکر دادند که «بزرگترین دشمنان خصایل و سیره انبیاء(ص) و اولیاء(ع) همین دکاندان دین بوده وهستند».
ایشان برای توضیح مطالبشان چنین ادامه دادند:
زمانی که فردی در علمی، عالم میشود قهرا آن علم باید در زندگی شخصی و اجتماعیاش تاثیرگذار باشد. شما هیچ پزشکی را نمیبینید که به نظافت و بهداشت اهمیت ندهد؛ زیرا علم سلامت را میداند و علت بیماری را میشناسد، به همین دلیل در رعایت بهداشت خود و اطرافیانش اهتمام کامل دارد.
شخصی که علم دین را فرا میگیرد نیز قهرا باید معارف دینی در زندگی شخصی و اجتماعیاش تاثیر گذار باشد. بنابراین عالم دینی میبایست عامل به معارف دینی باشد. چنانکه انبیاء(ص) و اولیاء(ع) پیش از همه، خود عامل به دستورات دین بودند.
ایشان در سخنان خود قشر روحانی را مخاطب قرار داده و تذکر دادند: شخصی که به دین واقف شد و علم دین را فرا گرفت قهرا به چند نکته توجه خواهد کرد. اول این که روحانیت شغل نیست و فرد روحانی نباید از راه دین ارتزاق کند. روحانی میتواند در عین حالی که به امورات دینی میرسد در امور معاش خود نیز فعالیت کند. نبوت و امامت شغل انبیاء(ص) و امامان(ع) نبود. آنان ابتداء به صنعت و شغلی اشتغال داشتند و در کنار آن هم به امور محوله خود نیز میپرداختند.
در روایات هست که شخصی از کنار مزرعهی امام صادق(ع) میگذشت، ایشان را دید که بر روی زمین کار میکند و گرمی هوا نیز باعث شده صورت مبارک ایشان از عرق خیس شود…. توجه بفرمایید که امام صادق(ع) ضمن اینکه به وظیفهی امامتش میرسید کار نیز میکرد و از آن راه ارتزاق میفرمود. ضمن اینکه در روایت آمده است که امام(ع) فرموده که اگر در حال کار کردن اجل فرا برسد و مرا قبض روح کند به مثابه شهید خواهم بود. شما تاریخ را نگاه کنید، میبینید که انبیاء تماما شغلی داشتند و از راه کارشان امرار معاش میکردند. امیرالمؤمنین(ع) حتی در زمان خلافتش کار میکرد. بسیاری از نخلستانها و چاههای شهر کوفه که اکنون نیز وجود دارد امیرالمؤمنین(ع) در زمان خلافتش با دست خود ایجاد کرده است؛ در کنار آن به امورات دینی و امامت و خلافت نیز رسیدگی میکرد. پیامبر(ص) و امامان ما(ع) اینگونه زندگی کردند.
روحانی نیز که خود را پیرو راه انبیاء(ص) و اولیاء(ع) میداند باید به این روش عمل کند. روحانیون میبایست جایگاه اجتماعی خود را مشخص کنند که چه نفعی به جامعهی خود میرسانند. منبر و موعظه و روضه و اقامه جماعت خوب است اما شغل نیست و ارتزاق از این راهها صحیح نمیباشد. در کتاب من لایحضره الفقیه حدیثی است از امام باقر(ع) در باب رد و قبول شهادت؛ در آن حدیث امام (ع) فرموده که«لا تصلی خلف من یبغی علی الاذان و الصلاه بالناس اجرا و لاتقبل شهادته»[کسی که برای گفتن اذان و یا پیشنمازی حقوق میگیرد، از حد عدالت خارج است. نباید به او اقتدا کنند و با او نماز جماعت بخوانند و نباید گواهی او را بپذیرند]. همچنین در کتاب استبصار احادیث مشابهی وجود دارد. زمانی که روحانی، نان صنعت و حرفهاش را بخورد طوری رفتار نمیکند تا در صدد جذب مرید باشد. پیامبر اکرم(ص) برای نبوت خود از مردم اجر و مزدی طلب نکرد. ائمه(ع) نیز برای مواعظ و احادیث خود از کسی پول نگرفتند. وجوهاتی هم که از سوی پیروان و شیعیان به دست آنان میرسید شکل مصرفش مشخص بود و هیچگاه ائمه(ع) از وجوهات برای امرار معاش شخصی استفاده نمیکردند.
هیچ منافاتی ندارد که شخصی هم ملا و مجتهد فهیم باشد و هم صنعتگری حاذق. تازه مردم به چنین روحانیونی بیشتر اعتماد میکنند. زیطلبگی این نیست که گشنگی بخورید و چشمتان به دست دیگران باشد. حرفهای، صنعتی، چیزی یاد بگیرید و از آن راه امرار معاش کنید. در چنین صورتی است که هم مقبول خداوند و مردمید؛ و هم مستقل در امور. اما اگر دین را دکان کردید دیگر استقلال ندارید و دچار مصائب دنیوی و اخروی خواهید شد.
قرآن، روحانیون یهود را نکوهش کرده زیرا آنان شریعت موسی(ص) را دکان خود کرده بودند. اگر جایی از شریعت باعث رکود دکانشان میشد آن را نادیده میگرفتند و یا مفهوم اصلیاش را برای منافع خود تغییر میدادند. اگر هم چیزی باعث رونق دکانشان بود آن را بیشتر جلوه میدادند و بعضا بدعت درست میکردند تا به نانی بیشتر برسند. یکتبون الکتاب به ایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله لیشتروابه ثمنا قلیلا [وای بر کسانی که بدست خود چیزی مینویسند و سپس میگویند که این از جانب خداست تا به بهای اندک بفروشند]. توجه داشته باشید اینکه میفرماید: «لیشتروا به ثمنا قلیلا» بدان معنی نیست که دین را برای کسب درآمد اندک به بازی گرفته بودند، بلکه اندکی در مقابل اجر و پاداش اخروی است که در مقابل درآمد دنیایی غیر قابل قیاس است. از این رو است که میفرماید ثمنا قلیلا. زیرا اگر کل دنیا را هم به شما بدهند در مقابل اجر اخروی ثمنی ناچیز است.
عالم دینی عامل، هیچ گاه دینفروشی و دکانداری نمیکند. زیرا دکاندار باید طوری رفتار کند تا مقبول خریداران باشد، حال اگر آن رفتار یا گفتار مقبول خداوند نبود اهمیتی ندارد. علیالاصول فروشندهی هر چیزی باید ذائقهی خریدار را در نظر بگیرد. جنسی را باید عرضه کند تا خوشآیند خریداران باشد یا خوشآیند جلوه دهد. وقتی هم دین فروشی باب شود قهرا ریاکاری و تزویر و دروغ رواج پیدا میکند چون محصول و ملزوم دین فروشی ریا و تزویر و دروغ است. این ریاکاری و تزویر خود منشاء مفاسد است. ظاهرنمایی، توجیهگری، بدعتتراشی و تقدسگرایی گوشهای از عوارض ریاکاری و تزویر و دروغ است. از این رو است که قرآن میفرماید:«فویل للمصلین، الذین هم ان صلاتهم ساهون الذین هم یراءون» [پس وای بر آن نمازگزاران که دل از یاد خدا غافل دارند و ریاکاری و خود نمایی کنند. ماعون/۵ و۶] روحانی باید در امرار معاش مستقل باشد تا بتواند حقایق دین را عینا بازگو کند و دچار تزویر و ریاکاری هم نشود. در غیر این صورت مانند علماء یهود مصداق آیه:«ان الذین یکتمون ما انزل الله من الکتاب و یشترون به ثمنا قلیلا اولئک ما یاکلون فی بطونهم الا النار و لایکلمهم الله یوم القیامه و لایزکیهم و لهم عذاب علیم. بقره/۱۷۴» خواهد بود.
آقایان توجه داشته باشند که این دنیا با تمام کم و زیادی خواهد گذشت، آنچه که مهم است آخرت میباشد که باید ببینیم آیا میتوانیم در آن زمان رو سفید بیرون بیاییم یا خیر؟. با گرفتن پاکت آخر مجلس، اجرتان را ضایع نکنید. امام صادق(ع) و امام باقر(ع) گفتن ناندانی نیست. بعید هم ندانید فردای قیامت همین بزرگواران گریبان کسانی که از نام مبارکشان کسب درآمد کرده اند را بگیرند.
اقامه جماعت، موعظه و روضه خوانی شغل نیست. البته روحانیونی هم داریم که با تدریس یا تالیف کسب درآمد میکنند. بنده حتی روحانیونی را میشناسم که کاسبند. آقایان میدانند که خود بنده تا امروز ریالی از اقامه جماعت، منبر یا وجوهات کسب درآمد نکردهام. شغل بنده خط و تذهیب است و از این راه کسب درآمد میکنم و از این رو استقلال مالی دارم و احتیاج ندارم تا برای خوشآیند فردی یا قشری آنچه را میاندیشم بیان بکنم یا نکنم.
کسی که عالم به دین شد قهرا باید عامل هم بشود اگر عامل به دین نبود، یا اصلا از دین چیزی نفهمیده یا دکاندار است و به قیامت و حساب و کتاب الهی هم اعتقادی ندارد.
نکته دوم این است که: عالم باورمند و عامل به دین میداند که با دیگر افراد جامعه هیچ فرقی ندارد و از این رو هیچگاه طوری رفتار نمیکند تا خود را مقدس و با تقوا نشان دهد. در اسلام همانگونه که تظاهر به فسق ناپسند است، تظاهر به تقوا و تقدس نیز ناپسند است. پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز بر تنزیهی خود حرفی نزدند یا رفتاری را انجام ندادند. قرآن میفرماید: «فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی»[خود را نستاید و مقدس نمایی نکنید که خدا بهتر میداند چه کسی با تقواتر است. النجم/۳۲] امیرالمؤمنین(ع) در نامه ۲۸ به معاویه مینویسد:«ولولا ما نهی الله من تزکیه المرء نفسه لذکر ذاکر فضائل جمه»[اگر خدا، از خودستایی و مقدسنمایی نهی نفرموده بود، فضایل بیشماری را ذکر میکردم. نهجالبلاغه] امیرالمؤمنین(ع) عالم باورمند و عامل به دین بود. از این رو احتیاجی به ظاهر نمایی نداشت. رفتار و منش و گفتار امیرالمؤمنین(ع) تماما برگرفته از معارف دین بود. چنین فردی احتیاج به استفاده از چنان روشهایی ندارد. یک روحانی نیز باید رفتار و گفتارش مطابق کتاب و سیرهی پیامبر(ص) و ائمه(ع) باشد.
نکته دیگر اینکه: یک عالم باورمند و عامل به دین، هیچ وقت در چیزی که علم و دانشی ندارد اظهار نظر نمیکند. یک زمانی علوم محدود بود. یک شخص هم حکیم بود هم طبیب، هم معمار و هم…. مانند ابوعلی سیناها، فارابیها، رازیها و دیگران. اما امروزه علوم تخصصی شده و باید به تخصص احترام گذاشت. قرآن میفرماید:«ولاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا» [به آنچه که علم و دانش نداری وقوف نکن(سخن مگو) بدرستی که گوش و چشم و زبان مسئولند. اسراء/۳۶] این حرف بنده نیست سخن قرآن است که در مورد چیزی که علم و دانشی ندارید حرف نزنید. اگر این سفارش قرآن نیز نبود باز توصیهای حکیمانه است؛ زیرا کسی که در چیزی علم نداشته باشد، قهرا نظرش ناصحیح خواهد بود. در یکی از همایشهای پزشکی یکی از روحانیون معزز در سخنرانی خود به پزشکان توصیه کرده بود تا در تجویز دارو حتیالمقدور از داروهایی که در آن الکل بکار رفته اجتناب کنند. اگر این عزیز محترم به این آیه قرآن عمل کرده بود چنین سخن غیرعلمی نمیزد. شما از متخصیص داروسازی سوال بفرماید خواهید دید که اصلا در ساخت دارو الکل بکار نمیرود. الکل در پزشکی مایعی است تنها برای ضد عفونی خارج جلدی و برخی وسایل. آخر مگر مجبوریم که در هر موضوعی اظهار نظر کنیم و بعد مضحکهی دست اهل فن آن رشته شویم؟ والله گفتن کلمهی «نمی دانم» عین دانستن است. ما تصور میکنیم اگر بگویم نمیدانیم مردم فکر میکنند بیسوادیم. اظهار نظر غیر علمی که بیشتر مایهی آبروریزی است. یک شخصی از بنده پرسید که نظر شما در مورد موسیقی چیست؟ عرض کردم نمیدانم، چون موسیقی یک علم است و بنده که نمیتوانم نت موسیقی را تشخیص دهم و هیچ شناختی نسبت به دستگاههای آن ندارم چگونه میتوانم اظهار نظر کنم؟ این چیز ها را باید بروید از موسقیدان بپرسید که فقیه آن رشته است. حالا بگذارید آن شخص فکر کند که بنده اطلاعی از ابواب «اغانی» فقه ندارم.
نکته آخر اینکه: در سخنرانیها و منبرها؛ مواعظ و نصایحی به مردم نکنید که خودتان بدان عمل نمیکنید. زیرا در چنین صورتی مصداق این آیه میشوید:«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون»[ای کسانی که ایمان آورده اید چرا سخنی می گویید که خود بدان عمل نمی کنید؟. صف/۲]
این چند نکتهای بود که به نظرم رسید و خدمت آقایان عرض کردم.
امیدوارم خداوند به ما توفیق آن را بدهد همانگونه که در حرف مدعی پیروی از کتاب خدا و روش پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) هستیم در عمل نیز پیرو کتاب خدا و سیرهی آن بزرگواران باشیم.