افراطگرایی اسلامی مولود عدم رواداری دگراندیشی
در انسان فضیلتی است که در احترام به دیگری تجلی پیدا میکند. تاسف خویش را از آنچه دوباره به نام دین و به اسم خدا و باز هم بواسطهی یک گروه افراطگرای دینی مسلمان دیگر، و اینبار با نام داعش تکرار میشود ابراز میدارم. این امر زمانی دردناکتر میشود که چنین وقایعی را نه صرفا در اتفاقات امروز، بلکه در تکرار تاریخی از خشونت دینی و مذهبی بازخوانی کنیم.
اینکه گروه داعش سر در آخور چه دستگاه و دولتی دارد نمیدانم؛ و از اینکه این گروه با رفتار غیر انسانی و تصویربرداری و انتشار کشتارهای خود در فضای رسانهای دقیقا چه قصدی را دنبال میکند نیز چندان مطمئن نیستم؛ که تحلیل آن به عهدهی متخصصین است. اما آنچه که برای نگارنده مسئلهبرانگیز شده، طرح این سوال اساسی است: چرا جوامع اسلامی اینچنین مستعد ظهور انواع و اقسام گروههای مسلح افراطگرای مذهبی هستند به طوری که هر کدام در انجام اعمال ضد انسانی از دیگری پیشی میگیرند؟!.
پاسخ این سوال را میبایست در عدم رواداری دگراندیشی و تبعیض نهادینه شدهی دینی و مذهبی در افکار اکثر فرقههای مختلف اسلامی جستجو کرد. واقعیت این است که اکثر فرقهها و مذاهب مختلف اسلامی بر این باورند که تنها آنها هستند که هدایت و حقیقت مطلقی که انسان را به سرای بهشت ابدی رهنمون میکند در دست دارند و دیگر مذاهب اسلامی در ضلالت و گمراهی بسر میبرند. ایشان با این حقپنداری مطلق، دنیای خود و دیگران را به جهنم تبدیل کردهاند؛ در این میان تکلیف دیگر ادیان نیز مشخص است. نابود کردن مجسمههای بودا، به آتش کشیدن کلیسای مسیحیان، حمله و تهدید به مراکز فرهنگی و کنیسای یهودیان، قتل و تخریب گورستان بهائیان، ربودن دختران غیر مسلمان و تهدید به فروش آنان، کشتار و تخریب مسجد سنیها به دست برخی شیعیان، کشتار و تخریب اماکن مقدس شیعیان توسط برخی سنیها، همه حکایت از برترانگاریهایی نهادینه شده در باورهای مذهبی فرق مختلف اسلامی دارد که رواداری دگراندیشی را برنمیتابند.
داعش اولین گروه مسلح افراطگرای اسلامی نیست و حتی اگر با قوهی نظامی سرکوب گردد، آخرین آنها نیز نخواهد بود؛ زیرا تا زمانی که ریشهی حقپنداری ِ مطلق فرقههای اسلامی و عدم باور و پایبندی به رواداری دگراندیشی در میان مذاهب اسلامی خشکانده نشود، بار دیگر و در منطقهای دیگر جماعتی سر بیرون خواهند آورد و با شعار برقراری «شریعت اسلامی» به حریم جان و مال و ناموس و آبروی دیگر ادیان و مذاهب تعدی خواهند نمود.
غرض و مقصود تمامی ادیان –چه آسمانی و چه زمینی- در دعوت جوامع به آموزههای خود، این بوده که به واسطهی ایمان، فضیلتهایی را تبیین کند تا در زندگی دنیوی، جلوی تعدی و تجاوز انسانها به جان و مال و ناموس و آبروی یکدیگر گرفته شود. تمامی ادیان سرشار از آموزههایی است که به بشر متذکر میگردد به حریم جان و مال و ناموس و آبروی دیگران احترام بگذارد. آیا باوری غیر از این میتواند توجیهکننده رنجی باشد که مبشرین نیکی و منذرین زشتی تحمل کردند تا چرخ اندیشهی دینی را در جوامع و ملل گوناگون به گردش درآورند؟
اینکه عدهای –با هر دین و مسلکی- خود را هدایت شدهی مطلق از سوی خداوند بپندارند و فهم شریعت الهی را در دایره برداشتهای خویش محدود کنند و حقوق انسانی پیروان دیگر ادیان و مذاهب را نقض نمایند، ارتباطی به اصل آموزههای آن دین و شریعت نمیتواند داشته باشد. در واقع دین و شریعت و باور به جهان اخروی، دستمایهی توجیه تعدیات و نقض فاحش حقوق انسانی از سوی آنها گشته تا جنایات خویش را دستوری از جانب خدا جلوه دهند و وعده بهشت را توجیهی برای ساختن جهنمی کنند که در دنیا ساختهاند. آیا حقیقتا خدا افرادی را که به جان و مال و ناموس و آبروی دیگران، تنها به صرف دگراندیشی و پیروی از دین و مذهبی دیگر تعدی میکنند به بهشت میبرد؟ «أَطَّلَعَ الْغَیْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً(مریم-۷۸)».
به صراحت قرآن کریم، خداوند مردمان را با قومیتها و فرهنگهای مختلف خلق کرده و نخواسته همهی اقوام و ملل را یک دست و دارای یک آئین نماید: «و اگر خدا مىخواست، قطعاً آنان را امّتى یگانه مىگردانید(قصص-۵۶)». به تاکید قرآن کریم، خداوند برای هر قومی، مناسک و آئینی قرار داده تا بدان عمل کنند و آنچه که قرآن کریم آشکارا بدان پرهیز داده، ستیزه کردن بخاطر تفاوتهای مناسک و آئینهاست: «براى هر امتى مناسکى قرار دادیم که آنها بدان عمل مىکنند، پس نباید در این امر با تو به ستیزه برخیزند(حج-۶۷)». همچنین به وضوح بیان نموده که نهتنها هدایت در دست هیچ کس نیست: «در حقیقت، تو هر که را دوست دارى نمىتوانى راهنمایى کنى، لیکن خداست که هر که را بخواهد راهنمایى مىکند، و او به راهیافتگان داناتر است(قصص-۵۶)»؛ بلکه حتی به صراحت قرآن کریم پیامبر اکرم(ص) نمیتواند مردمان را به پذیرش دین اجبار کند: «ما به آنچه مىگویند داناتریم، و تو به زور وادارکنندهی آنان نیستى پس به قرآن هر که را از تهدید مىترسد پند ده(ق-۴۵)» و نیز: «ما این کتاب را براى مردم به حق بر تو فروفرستادیم. پس هر کس هدایت شود، به سود خود اوست، و هر کس بیراهه رود، تنها به زیان خودش است، و تو بر آنها وکیل نیستى(زمر-۴۱)». آیا این تنگنظریها و تعصبات عقیدتی که از سوی برخی گروهها و دستههای به اصطلاح اسلامی به نمایش گذاشته میشود با آموزههای قرآنی که به تعدد و تنوع فرهنگها، ملیتها، زبانها، ادیان، مناسک و آزادی در پذیرش یا نپذیرفتن دین و آیینی اذعان نموده است همخوانی دارد؟؟
پیروان هر دین و آئینی، باورها و مناسک خود را بهترین و روشنترین راه سعادت بشر قلمداد میکنند؛ این نگرش به خودی خود مشکل آفرین نیست؛ مشکل زمانی بروز میکند که پیروان یک آئین و مذهب بخواهند به زور عقاید خویش را بر دیگران تحمیل کرده و آنان را وادار به پیروی از باورهای خود نمایند. اینچنین است که تعصبات کور متولد میگردد و موجبات تبعیضات دینی و مذهبی را فراهم میکند. اگرچه امروزه متفکرین و عالمان مسلمانی هستند که از تعصبات فرقهای و دینی فاصله گرفته و نگرش خود را بر اساس رواداری دگراندیشی و ارج نهادن به کرامت ذاتی انسان -بدون توجه به دین و مذهب او- مطابق نمودهاند، و سعی در برقراری انس و الفت، همزیستی و معاشرت دوستانه به دور از تبعیضات و تعدیات میان پیروان ادیان و مذاهب اسلامی و غیر اسلامی دارند؛ لکن متاسفانه هنوز هم در میان فرقههای مختلف اسلامی، عالمانی که به باورهای خود متعصبانه مینگرند و آن را نگرشی کامل و بدون خدشه پنداشته و رواداری دگراندیشی را بر نمیتابند و همچنان به تبعیضات و اختلافات مذهبی و دینی در جوامع دامن میزنند، وجود دارند. نتیجهی نهایی این تنگنظریها، تعصبات، تبعیضات و دامن زدن به اختلافات دینی و مذهبی چیزی جز صحنههایی دلخراش از کشتار انسانهای بیگناه و تعدی به کرامت انسانی نتیجهای ببار نیاورده و در آینده نیز نخواهند آورد.
کشتار انسانهای بیگناه و تعدی و تجاوز به جان و مال و ناموس و آبروی دیگران تحت هر دین و مذهبی، مذموم و محکوم است و متفکرین و علماء دینی روشنبین و واقعنگر میبایست تمامی تلاش خود را صرف کنند تا با گسترش رواداری دگراندیشی و پرهیز از تعصبات کور و تبعیضات دینی و مذهبی، به سلامت روانی و امنیت اجتماعی و صلح جهانی برای آبادی دنیای بشر کمک کنند؛ جهانی که در آن هر فرد با هر دین و مذهب و زبان و ملیت، خدا را آنگونه که باور دارد بپرستد؛ بدون آنکه بخواهد یا بتواند آئین و مذهبش را مجوزی برای تعدی و تجاوز به کرامت ذاتی بشر و حیات انسان قرار دهد. قطعا آسایش و آرامش دنیوی و اخروی متعلق به آن جماعتی است که ضمن خداپرستی، آزاری به همنوعش نرساند.
خداوندا؛ به بشر تفکری عطا کن تا با نام تو و شریعت تو به حقوق همنوعش تعدی و تجاوز نکند؛ برای جان و مال و ناموس و آبروی همنوعش احترام قایل شود؛ حرمت زنده و مرده همنوعش را نگه دارد و اجازهی شکستن حریم انسانیت را که به جهت آفرینشش -نه بخاطر دین و نوع عبادتش- خویشتن را احسن الخالقین نام نهادی، به خود و دیگری ندهد. آمین.
تهران
الراجی، عبدالحمید معصومی تهرانی