از ماست که بر ماست

عده‌ای از هموطنانمان در شهر زاهدان، طی دو عملیات انتحاری کشته و زخمی شدند. این خبری بود که در روز گذشته تیتر اخبار بسیاری از رسانه‌ها گردید.

در سال ۱۳۸۱ زمانی که اولین عملیات انتحاری به اسم دفاع از مبارزات ملت فلسطین در اسرائیل به وقوع پیوست؛ عده‌ای کف زدند، آنان را شجاع و آزاده‌ خواندند و متاسفانه برخی روحانیون نیز ضمن تقدیر و تعظیم آنها، «انتحار» را «استشهاد» معرفی کردند؛ و این کمترین تنها کسی بودم که آن عملیات را صراحتا محکوم کرده و بدعتی فاحش خواندم و به علماء اسلامی متذکر شدم که پیش از آنکه دامنه‌ی این بدعت سخیف گسترش پیدا کند باید جلوی اینگونه بدعتها را سریعا و صریحا بگیرند. متاسفانه بسیاری از آقایان نه‌تنها به تذکرات توجهی نکردند بلکه با این استدلال که مردم فلسطین از ظلم اسرائیل جانشان به لب رسیده و در مبارزات خود جز عملیات استشهادی! چاره‌ای ندارند، توجیه‌گر آن بدعت شدند.

امروزه، همان بدعت مشمئز کننده دامن ملت خودمان را گرفته، و عده‌ای با استدلالات خودساخته بوسیله‌ی عملیات انتحاری، مردم بی‌دفاع و بی‌گناه ایران را هدف قرار داده‌اند؛ و این نتیجه‌ی همان سکوت بی‌معنا و توجیهات ناآگاهانه و تکریم و تمجیدهای آلوده به سیاست‌بازیهای گذشته عالمانی است که وظیفه‌ی ترویج شریعت و اماته بدعت را بعهده داشته‌اند.

این کمترین قصد ندارم که به جوانب و دلایل عملیاتهای انتحاری انجام شده در شهر زاهدان بپردازم؛ بلکه این اتفاق بهانه‌ای شد تا بار دیگر متذکر شوم که اگر آن روزی که مردمی بی‌گناه، بوسیله‌ی عملیاتهای انتحاری در کشورهای دیگر کشته می‌شدند، آن اعمال را بدون در نظر گرفتن حب و بغضهای دینی، مذهبی، ملی و نژادی صراحتا محکوم می‌کردیم و بدان رنگ و لعاب دینی نمی‌زدیم و به اسم اسلام توجیهات نمی‌تراشیدیم، امروز گرفتار این مصیبت نمی‌شدیم تا عده‌ای زیر لوای «استشهاد» مردمی بی‌گناه را به خاک و خون بکشند.

در دورانی که بیماری ایدز در کشورهای اروپایی و امریکا قربانی می‌گرفت، عده‌ای کوته‌اندیش که تصور می‌کردند در قرون وسطی زندگی می‌کنند و مفهوم دهکده‌ی جهانی را اصلا متوجه نشده بودند، داد سخن دادند، که این بیماری عذاب خداوند است برای جوامع غربی که انحرافات جنسی دارند. با بی‌تدبیری شروع به تبلیغات کردیم بدون‌ آنکه از خود بپرسیم که اگر جامعه‌ی خودمان دچار این بیماری شد، با این همه سوء تعبیراتی که می‌کنیم چگونه باید با آن مقابله نماییم؟. نهایتا افرادی از جامعه‌مان الوده به ایدز شدند و تازه آن زمان متوجه شدیم که نباید چنان حرفهایی می‌زدیم. اما آن سخنان غیر علمی اذهان عمومی را آلوده کرد، به حدی که اکنون نمی‌توانیم آمار دقیقی از مبتلایان این بیماری در کشور داشته باشیم؛ زیرا بسیاری از مبتلایان برای آنکه از دیدگاه اجتماعی متهم به انحراف جنسی نشوند، بیماری خود را مخفی نگاه می‌دارند.

همین بی‌تدبیری و کوته‌اندیشی را در مورد عملیاتهای انتحاری تکرار کردیم. انتحار را که مذموم‌ترین عمل از دیدگاه شرایع ادیان توحیدی است، استشهاد نام نهادیم و آن را مبارزه‌ای مقدس در مقابل ظلم کشورهای غربی نسبت به جوامع اسلامی معرفی نمودیم؛ بدون آنکه متوجه باشیم که اگر قرار باشد هر دسته و گروه، یا قوم و ملتی به بهانه‌ی زیر ستم و ظلم بودن- یا دلایل دیگر- به اسم مبارزه با ظالم، دست به اعمالی خشن، سخیف و غیر انسانی بزنند، کرامت و حیات انسانی، آزادی و آزادمنشی لگدمال شده، امنیت جوامع بشری ثبات خود را از دست خواهد داد. زیرا در هر جامعه‌ای ممکن است عده‌ای خود را مظلوم قلمداد نمایند.

استشهاد و بهشت‌فروشی یک بدعت فاحش است و در معارف و شریعت اسلامی چیزی به عنوان شهادت‌طلبی وجود نداشته و ندارد؛ و امیدوارم اکنون مروجین و مبلغین این بدعت سخیف و فکر منحرف متوجه شده باشند که نباید با بی‌تدبیری به افکاری غلط، بخاطر مصلحت‌بینیهای مقطعی دامن بزنند، زیرا ممکن است همان افکار ناصواب روزی دامن مروجینش را بگیرد.

عملیات انتحاری، با هر انگیزه و عقیده‌ای، توسط هر دسته و گروه و سازمانی، در هر نقطه از این کره‌ی خاکی که باعث کشته و زخمی شدن انسانهایی بی‌گناه با هر دین و مذهب و ملیت و نژادی گردد، روشی مذموم، بدعتی روشن و عملی تروریستی است؛ و امیدوارم که علماء دینی مستقل و متعهد، پیش از آنکه دایره‌ی این اعمال بیش از این گسترش پیدا کند، این شهامت را داشته باشند تا صراحتا اعلام نمایند که چیزی تحت عنوان استشهاد در اسلام وجود نداشته و ندارد، و اعمال انتحاری را بطور کلی -نه گزینشی- محکوم کنند. و لاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله من اولیاء ثم لاتنصرون.

عبدالحمید معصومی تهرانی
25/۴/۱۳۸۹

جهت اطلاع بیشتر مراجعه کنید به:

بحثی اجمالی در خصوص شهادت

اطلاعیه‌ی مربوط به عملیاتهای انتحاری

فهرست