سوال :

با عرض سلام و ادب……. همانگونه که شاید مطلع باشید دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲/۷/۱۳۹۳ آقای محسن امیراصلانی را به جرم ارتداد، بدعت در دین و افساد در زمین اعدام نمود. اگر چه بعد از اعدام ایشان دستگاه قضایی مدعی شد که علت اصلی اعدام آقای امیراصلانی تجاوز به عنف بوده که این ادعا از سوی وکیل و خانواده ایشان رد گردید. خیرا نیز برای آقای سهیل عربی به اتهام سب النبی حکم اعدام صادر کرده اند…… آیا از نظر احکام و مبانی دین اسلام صدور چنین احکامی صحیح است یا خیر؟

جواب :

بسمه تعالی بعد از سلام و تحیت؛ در مورد ارتداد و حكم آن چند سال پیش بطور مختصر مبحثی را تحت عنوان "چرایی حكم ارتداد" منتشر نموده‌ام كه می‌توانید بدان مراجعه كنید. وارد كردن و یا زیاد و كم نمودن چیزی به عنوان شرع، عقیده و یا عملی كه منافی با نص صریح قرآن كریم باشد را بدعت می گویند كه به اعتبار آیه 17 سوره هود ظلمی است آشكار و از محرمات محسوب می‌شود؛ اما در قرآن كریم هیچ حكمی جزایی برای بدعت‌گذاری بیان نگردیده است. بنده نمی دانم كه این شخص مبدع چه بدعتی بوده اما می‌دانم كه جعل اینگونه مجازاتها كه برخلاف نص صریح قرآن كریم می‌باشد -و در ادامه دلیل آن را عرض خواهم كرد- خود بدعتی آشكار است. بر اساس فرهنگ قرآن كریم، جعل قوانین تكوینی و احكام تشریعی با خداست به اعتبار: "إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ(انعام-57 و 62) و (یوسف-40و67) و (قصص-75و88)"؛ و پیامبر(ص)، امام(ع) یا صحابه واضع و جاعل حكمی از جانب خود نیستند تا به احكام دینی اضافه یا كم كنند به اعتبار: "وَ لا یشْرِكُ فی‏ حُكْمِهِ أَحَداً(كهف-26)". بنابراین مقنن احكام شرعی خداست و ابلاغ و اجراء با انبیا و اوصیاء، و احدی نمی تواند در وضع قوانین شرعی شراكت نماید كه برای اطلاع بیشتر می توانید به مبحث "حكم خدا یا به اسم خدا" مراجعه بفرمایید. در مورد سب النبی و حكم آن می بایست عرض كنم كه این حكم هیچ مبنای قرآنی ندارد و از این رو مردود می‌باشد. پیامبر اكرم(ص)؛ صحابه و یا ائمه(ع) در زمان حیات خویش هیچگاه كسانی كه -چه عمداً و چه سهواً- به آنان اهانت و ناسزاگویی می‌كردند را مورد مجازات قرار ندادند و هیچگاه چنین توصیه‌ای نیز نكردند كه اگر كسی به هر دلیلی ما را مورد اهانت و ناسزاگویی قرار داد باید كشته شود؛ بلكه برعكس قرآن كریم ناسزاگویی‌هایی كه به پیامبر اكرم(ص) می‌شد را نیز نقل قول نموده است. حكم سب النبی مانند بسیاری از احكام شرعی، بازمانده از اسلام خلافتی است كه حاكمان سعی می‌كردند ظلمها و جنایات خود را به اسم پیامبر(ص) و صحابه، اسلامی جلوه دهند ولذا با جعل چنین مجازاتهایی قصد داشتند میان مردم رعب و وحشت ایجاد كرده از اعتراض و انتقاد دیگران به خود و حاكمیتشان جلوگیری نمایند. از منظر قرآن كریم ناسازاگویی و هتك حرمت به باورهای دینی و مذهبی دیگران یك رفتار ناپسندی است كه موجب ایجاد بی‌حرمتیهای متقابل می‌شود؛ از این رو قرآن كریم در سوره انعام آیه 108 می فرماید: "وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَینَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُمْ بِما كانُوا یعْمَلُونَ = چیزهایى [بتهایی] را كه آنان به جاى اللَّه مى‏خوانند، دشنام مدهید كه آنان نیز بى‏هیچ دانشى، از روى كینه‏توزى به اللَّه دشنام دهند. اینچنین عمل هر قومى را در چشمشان آراسته‏ایم. پس بازگشت همگان به پروردگارشان است و او همه را از كارهایى كه كرده‏اند آگاه مى‏سازد". متاسفانه این آموزه‌‌ی بسیار مهم اخلاقی و اجتماعی اسلامی قرنهاست كه مهجور مانده است. در همین خصوص لازم می دانم كه نظر اهل خرد و اندیشه را به چند نكته و توصیه مهم جلب نمایم كه توجه بدانها در این دوران پر تنش بسیار ضروری است. چندی پیش یكی از علما برجسته شیعه در سخنانی تعجب‌ برانگیز خطاب به رهبر كاتولیكهای جهان گفت: عیسی مسیح(ص) بر اساس انجیل زنازاده است و این قرآن محمد(ص) بوده كه او و مادرش را تبرئه كرده!. عیسی مسیح(ص) بر اساس كدام سند تاریخی و یا اناجیل [نستجیربالله] متهم به زنازادگی بود، جز از سوی دشمنان و مغرضان جاهل نسبت به آموزه‌های عیسی مسیح(ص)؟. آیا این سخن غیرعلمی و غیرواقعی كه نشأت گرفته از خودحق‌پنداری و خودبزرگ‌بینی است و میراثی بازمانده از اسلام خلافتی می‌باشد، خود مصداق بارز سب و ناسزاگویی نیست؟؟. بیش از هر چیز بجاست كه امروزه ما مسلمانان به آیه مباركه 108 سوره انعام تأسی نموده و بیاموزیم كه نمی‌توانیم پیروان و باورهای دیگر ادیان و مذاهب را مورد بی حرمتی قرار داده، آنان را نجس و مفسد و منحرف و ضاله و مضله ووو خطاب كنیم و انتظار داشته باشیم تا دیگران به باورهای ما احترام تمام و كمال بگذارند. ما نمی‌توانیم در كشورهای غیر مسلمان بلندگو دست بگیریم، اذان بگویم و وسط خیابان نماز جماعت برپا كنیم اما همین اجازه را به پیروان دیگر ادیان در كشورهای خودمان ندهیم. ما نمی‌توانیم در گوشه و كنار كشورهای غیر اسلامی مسجد و مراكز تبلیغی‌ ایجاد كنیم اما چنین حقی را برای پیروان دیگر ادیان در كشورهای اسلامی قایل نشویم و بعضا معابد و امكان دینی آنان را تخریب نمایم. ما می‌بایست با توجه به افق زمانی نزول آیات، پیرامون عصر جدید ارتباطات انسانی، به دستورات قرآن كریم روی بیاوریم. قرآن کریم در آیه 7 سوره ممتحنه پیرامون رابطه مومنین و کافرین می‌فرماید: "عَسَى اللَّهُ أَن یجْعَلَ بَینَكُمْ وَبَینَ الَّذِینَ عَادَیتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِیرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ: چه بسا خداوند در میان شما و كسانى از آنان كه باهم دشمنى دارید، مهربانى پدید آورد، و خداوند تواناست، و خداوند آمرزگار مهربان است". همین یک آیه در کنار موعظه صریح عیسی(ص) در مورد محبت داشتن به دشمن؛ برای جوامع مبتلا به بیماری خشونت و ستیز در منطقه، خیر و برکت فراوانی را در بر خواهد داشت. سپس ادامه می‌دهد: "لَا ینْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یخْرِجُوكُم مِّن دِیارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ: خداوند شما را از كسانى كه با شما در كار دین كارزار نكرده‏اند، و شما را از خانه و كاشانه‏تان آواره نكرده‏اند، نهى نمى‏كند از اینكه در حقشان نیكى كنید و با آنان دادگرانه رفتار كنید، بى‏گمان خداوند دادگران را دوست دارد". با کنار هم قرار دادن آیات الهی و مشی زمانه‌ی جامعه ایران پی می‌بریم که رحمت و انسانیتی را که قرآن كریم بدان اشاره کرده است در سایه‌ی الگوی اسلام خلافتی قرنهاست ملوث گردیده. ما در جهاد در راه خدا با مسیحیان، مهرآیین‌ها، یهودیان، بهاییان، مندائیان، زرتشتیان، شیعیان غیر اثنی عشری و اهل تسنن، دراویش و اهل حق و باقی ادیان و فرقه‌ها و آیین‌های دیگر نیستیم و بر گردن همه ما این وظیفه انسانی و دینی و اخلاقی فرض است که در حق یکدیگر نیكى كنیم و با یکدیگر دادگرانه رفتار كنیم. به جان و مال و ناموس و آبروی هم‌نوعانمان اهمیت ویژه‌ای دهیم و از تعدی، تجاوز و اجحاف در حق هم‌نوع خویش آن هم به اسم خدا و پامبر(ص) اجتناب نماییم. باید توجه اكید داشت چنانچه در جامعه‌ای كرامت انسانی لگدمال گردد و جان و مال و ناموس و آبروی شهروندانش بی ارزش و بها شود، و تعدی و احجاف به حقوق هم‌نوع بخصوص بنام خدا و پیامبر(ص) به امری عادی مبدل گردد؛ دیر یا زود آن جامعه دچار اختلالات اخلاقی و روانی عمیق و در نتیجه ناامنیهایی شگفت‌انگیز خواهد شد. انشاء الله اندیشمندان ما و مسئولین امر بدین نکات و توصیه‌های مشفقانه توجه لازم مبذول دارند. الراجی؛ عبدالحمید معصومی تهرانی 15 آذر 1393

شما هم سوال دارید؟

همین حالا سوالت رو بپرس تا جوابش رو برات بفرستیم و داخل سایت هم نمایش بدیم.

فهرست