بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند یکتا که این جهان را به علم و اختیار و قدرت خویش خلق نموده و شریک و انباز و نماینده و جانشینی ندارد. خداوندی که هر قومی به نامی او را میشناسند و میخوانند. اهورامزدا، الیم، الوهیم، یهوه، الله و برهمان و….
برادری و دوستی، شفقت و همیاری، صلح و صفا و صمیمیت، آسایش و امنیت فردی و اجتماعی پایدار از آرزوهای دیرین بشر بوده که در طول تاریخ؛ بشر زیاده طلب، خود برتربین، خود درستبین، و خود حقبین به دفعات دست خود را به خون همنوعش آلوده کرده و با وسیله قرار دادن ملیت، نژاد و دین و مذهب حق و والا؛ تعدیات، ظلمها و ستمها، جنگ و خونریزیهای خود را عین حق و عدالت جلوه داده و توجیه کرده است.
در این جنایات و خونریزیها و همنوعکشیها، صاحبان زر و زور و تزویر نقش محوری داشته، همیشه در طول تاریخ با ابزار قرار دادن ملیت و نژاد و دین و مذهب بر آتش کینه و عداوت و تعصبات قومی و فرقهأی در بین ملل دمیدهاند و گهگاه برای انحراف افکار، شعار صلح و دوستی سر دادهاند. این سنت شوم نسل اندر نسل تا به امروز ادامه دارد. آیا غیر از این است که زرتشت پیامبر نیکمدار ایران باستان را به خاطر تنگنظری صاحبان زر و زور و تزویر
با حربهی ملیت و دین به قتل رسانیدند؟ آیا غیر از این است که بنیاسرائیل را با شعار نژاد برتر به اسیری بردند و به بیگاری کشیدند؟ آیا غیر از این است که ارمیای نبی را با حربهی دین، در گودالی از گل و لای کشتهاند؟ آیا غیر از این است که عیسی مسیح(ص) را با شعار حمایت از شریعت موسی(ص) به صلیب کشیدهاند؟ آیا غیر از این است که در قرون وسطی، مردان و زنان و کودکان و دانشمندان و متفکران بیشماری را با ابزار قرار دادن دین مسیح(ص) به قتل رسانده یا زنده زنده در آتش سوزاندهاند؟ آیا غیر از این است که قدرت پرستان و حکومتطلبان با شعار دین اسلام مردمان بسیاری را از دم شمشیر گذرانیدهاند؟ آیا غیر از این است که نوهی پیامبر اسلام را به نام شریعت اسلام به شکلی غیر انسانی سربریدهاند؟ آیا غیر از این است که کرور کرور پیر و جوان و کودک به نام نژاد برتر در جنگ جهانی اول و دوم کشته شدهاند؟ و آیا غیر از این است که هماینک در گوشه و کنار این جهان همنوعانمان را به بهانهی ملیت و نژاد و دین و مذهب مخفیانه و آشکارا به قتل میرسانند؟. تعصبات، خود بزرگبینیها، خود حقبینیها و مطلقبینیهای ملی، نژادی و دینی و مذهبی همیشه در طول تاریخ مصیبتها و مشقتهای بسیاری را بر بشر تحمیل کرده و اوراق تاریخ بشریت را سیاه نموده و مینماید.
اکنون که بشر توانسته بسیاری از رازهای جهان خلقت را کشف کند، فضا را تسخیر نماید، و به برکت دستاوردهای علمی و صنعتی میرود تا این جهان خاکی را تبدیل به دهکدهأی کوچک نماید، آیا وقت آن نرسیده که از این تعصبات و کینهتوزیهای خود ساختهی ملی و نژادی و دینی و مذهبی و متهم کردن یکدیگر دست برداریم و به جای آنکه فقط به ملیت و نژاد و دین و مذهبمان ببالیم و افتخار کنیم به انسانیت و انسان بودن خود افتخار کنیم و ببالیم؟ آیا وقت آن نرسیده که به کتب آسمانی و شرایع انبیاء و مصلحین آنگونه که بوده و هستند عمل نماییم و نظرات و تعصبات فرقهأی و قومی خود را بر آن تحمیل نکرده، معانی و مفاهیم والای آنها را برای تایید و اثبات خود و یا تکفیر دیگران تغییر ندهیم؟ آیا وقت آن نرسیده که بر سینهی دکانداران زر و زور و تزویر، و خرافهپردازان و بدعتگذارانی که با ابزار قرار دادن ملیت و نژاد و دین و مذهب میخواهند دشمن هم باشیم و خون یکدیگر را با آرامش و اشتیاق به زمین بریزیم دست رد بزنیم؟ صلح و دوستی، همیاری و همدلی، آرامش و امنیت فردی و اجتماعی پایدار در جهان محقق نخواهد شد مگر آنکه بشر؛ از خود برتربینیها، خود حقبینیها و خود مطلقبینیهای ملی و نژادی و دینی و مذهبی دست برداشته به فطرت انسانیش رجوع نماید. به کتب آسمانی و شرایع انبیاء و مصلحین به گونهأی که بوده و هستند عمل نماید و از تعبیر و تفسیر آنان به منظور تایید و تقدیس خود یا تکفیر و تخریب دیگران خودداری کند و به نوع بشر بدون در نظر گرفتن ملیت و نژاد و دینش، تنها به دید انسان بنگرد و بر او ارج گذارد و مورد احترام قرار دهد. بدیهی است که بی توجهی به این مهم باعث خواهد شد که جامعه ی جهانی، در آینده ای نچندان دور شاهد وقایع دهشناک . جنایات حیرت آوری باشد و از سیاه ترین اوراق تاریخ بشری قرار گیرد.
لذا اکنون که بشر وارد هزارهی سوم میلادی گردیده است این کمترین، تمامی برادران و خواهرانم را در اقصا نقاط این کرهی خاکی به ترک مخاصمات و تعصبات ملی و نژادی و دینی؛ احترام و ارج نهادن به انسان و انسانیت، صرف نظر از گرایشات اعتقادی و دینی و تابعیتهای ملی و نژادی؛ به زندگی مسالمتآمیز، دوستانه و محترمانهی جوامع بشری با وجود اختلافات اعتقادی و فکری؛ توجه به مشترکات انسانی و دوری از مطلقگراییها و مطلقتراشیهای عقیدتی و فرهنگی و ملی و نژادی؛ به پیروی از کتب آسمانی، آن عهود ماندگار الهی و عدم پیروی از خرافات و موهومات و بدعتها و خرافهپردازان و موهومتراشان و بدعتگذاران و دکانداران زر و زور و تزویر؛ حرکت به سوی صلح پایدار جهانی، همزیستی، نوعدوستی، و اجتناب از تعدی، تجاوز، جنگ و خونریزی و همنوعکشی، بخصوص با حربههای دینی و نژادی و فرهنگی و ملی؛ و ایجاد دنیایی توحیدی که خداوند و خالقش به انسان تنها به خاطر انسانیتش بر او ارج میگذارد نه به خاطر نژاد یا نوع عبادتش دعوت مینمایم. وبه جهت نشانی بر صدق گفتار و دعوتم، ترجمهی کتاب مقدس و عظیم تورات(اسفار پنجگانهی حضرت موسی«ص») اولین کلام مکتوب خداوند، که قوانین و فرامین مندرج در آن پایه و اساس ادیان توحیدی، بخصوص دو دین الهی یعنی یهودیت و مسیحیت میباشد را به عنوان نمادی عینی از ترک تعصبات و عدم استفادهی ابزاری از ادیان، به جوامع بشری عرضه میدارم که به روش هنرمندان ایرانی و اسلامی در نگارش قرآن کریم به رشتهی تحریر درآوردم و به لطف و تاییدات خداوند با وجود مشکلات و مشقتهای و مضیقههای شدید مالی، بدون هیچگونه کمک مادی یا معنوی از جانب اشخاص حقیقی یا حقوقی و سازمانها و ارگانهای دولتی یا خصوصی داخلی و خارجی، پس از گذشت ۳ سال نگارش این مهم در اولین روز از سال ۲۰۰۱ میلادی به اتمام رسید و هماینک نیز صفحات این کتاب ارزشمند به اهتمام چند تن از همیاران، به سبکی مخصوص در حال تذهیب و طلاکاری میباشد.
این اثر ارزشمند هنری و معنوی که هر چند به زبان فارسی نگاشته شده و به سبک هنرمندان اسلامی تزیین میگردد را به عنوان حجتی روشن و ماندگار از احترام به بشریت، بدون در نظر گرفتن دین، مذهب، نژاد، ملیت و زبان به تمامی برادران و خواهرانم در اقصا نقاط این کره خاکی، بخصوص برادران و خواهران یهودی و مسیحیام تقدیم مینمایم و دست همیاری و همراهی خود را به منظور تحقق بخشیدن به آرزوی دیرین بشر که همانا آسایش و امنیت فردی و اجتماعی و صلح و دوستی پایدار است به سوی همه برادران و خواهرانم از هر نژاد و ملیت و دینی دراز می کنم. باشد که این اثر ناچیز باعث ایجاد انگیزهأی برای بررسی مجدد افکار و اعمالمان گشته موجب کنار گذاشتن خود درستبینیها، خود بزرگبینی ها، خود حقبینیها و در یک کلام خود مطلقبینیهای دینی و فکری و فرهنگی شده، در این قرن جدید نقطهی آغازینی باشد در جهت پیوند زدن قلبهای همه انسانها در گوشه و کنار این کرهی خاکی.
والسلام علی من اتبع الهدی
الراجی، عبدالحمید معصومی تهرانی
دیماه ۱۳۷۹
ژانویه ۲۰۰۱